گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سحرآگند نویسه گردانی: SḤRʼAGND سحرآگند. [ س ِ گ َ ] (ن مف مرکب )پر از سحر. || جادوگر. ساحر : نشان پشت من است آن دو زلف مشک آگین نشان جان من است آن دو چشم سحرآگند.رودکی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود