اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مزخة

نویسه گردانی: MZḴ
مزخة. [ م َ زَخ ْ خ َ ] (ع اِ) فرج زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شرم زن . || زن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مِزخّة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مزخه . [ م ِ زَخ ْ خ َ ] (ع اِ) زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مضخة. [ م ِ ض َخ ْ خ َ ] (ع اِ) نی و جز آن میان کاواک که در آن چوب و مانند آن اندازند تا به کسی آب پاشند، و به هندی بچکاری است . (منتهی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.