اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

الوداع

نویسه گردانی: ʼLWDʼʽ
الوداع . [ اَل ْ وَ ] ۞ (ع صوت ) بدرود باش . خداحافظ. در وقت جدایی از دوستان و مسافرت میگویند یعنی وداع میکنم . (از ناظم الاطباء). رجوع به وداع و مجموعه ٔ مترادفات ص 155 شود :
الوداع ای دوستان من مرده ام
رخت بر چارم فلک بر برده ام .

مولوی (مثنوی ).


الوداع ای خواجه کردی مرحمت
کردی آزادم ز قید مظلمت .

مولوی (مثنوی ).


الوداع ای زمان طاعت و خیر
محفل ذکر و مجلس قرآن .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
الوداع گفتن . [ اَل ْ وَ / وِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) وداع کردن . (آنندراج ). خداحافظی کردن : ور بگویی با یکی گو الوداع کل سر جاوز الاثنین شاع ....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.