الوداع . [ اَل ْ وَ ]
۞ (ع صوت ) بدرود باش . خداحافظ. در وقت جدایی از دوستان و مسافرت میگویند یعنی وداع میکنم . (از ناظم الاطباء). رجوع به وداع و مجموعه ٔ مترادفات ص
155 شود
: الوداع ای دوستان من مرده ام
رخت بر چارم فلک بر برده ام .
مولوی (مثنوی ).
الوداع ای خواجه کردی مرحمت
کردی آزادم ز قید مظلمت .
مولوی (مثنوی ).
الوداع ای زمان طاعت و خیر
محفل ذکر و مجلس قرآن .
سعدی .