اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سهول

نویسه گردانی: SHWL
سهول . [ س َ ] (ع ص ، اِ) دوایی که شکم راند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سهول . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سهل . (دهار) (آنندراج ) (منتهی الارب ) : چون برق خاطف و ریح عاصف سهول و ضراب و سهوب و شعاب آن مسافت درنوردید. (...
سحول . [ س َ ] (ع ص ) گازر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سحول . [ س ُ] (ع اِ) ج ِ سحل . (منتهی الارب ). رجوع به سحل شود.
سحول . [ س َ ] (اِخ ) قریه ای است به یمن که جامه ٔ خوب در آن می بافند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم البلدان ). یقال : ثیاب سحولیة، و...
دم سه ول . [ دَ س ِ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان با 200 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ات...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.