اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سالارخواه

نویسه گردانی: SALARḴWAH
سالارخواه . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) خواهنده ٔ سالاری . جوینده ٔ منصب . آنکه در پی منصب فرماندهی باشد :
بزرگان پیاده شدند از دو روی
چه سالارخواه و چه دیهیم جوی .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 191).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.