اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خنیاگری

نویسه گردانی: ḴNYAGRY
خنیاگری . [ خ ُ گ َ ] (حامص مرکب ) مطربی . نوازندگی . آوازخوانی . (ناظم الاطباء). تَغَنّی . غنا. رامشگری . (یادداشت بخط مؤلف ) :
اگر شاعری را توپیشه گرفتی
یکی نیز بگرفت خنیاگری را.

ناصرخسرو.


ور زهره جز به بزم تو خنیاگری کند
جاوید دف دریده و بربط شکسته باد.

انوری .


خنده بغمخوارگی لب کشاند
زهره بخنیاگری شب نشاند.

نظامی .


چنان برکش آواز خنیاگری
که ناهید جنگی برقص آوری .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.