قضین
نویسه گردانی:
QḌYN
قضین . [ ق ِ ] (اِخ ) (ذو...) نام وادیی است ، و در اشعار امیه از آن یاد شده است . سیرافی آن را به فتح و کسر قاف ضبط کرده و گوید: جایی است که در آن قضه روید. (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قضین . [ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قِضَة. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ). رجوع به قضة شود.
قزین . [ ق َ ] (ص نسبی ) هر چیز ساخته شده از ابریشم . ابریشمین . (ناظم الاطباء).