اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تقویر

نویسه گردانی: TQWYR
تقویر. [ ت َ ] (ع مص ) شکله برکشیدن جامه و خربزه و آنچ بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ). گرد بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قواره برآوردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). یؤخذ رمانة فیقور رأسها قدردرهم و یصب علیه من دهن البنفسج . (ابن البیطار از یادداشت ایضاً). || گریبان واری برگرفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گرد بریدن گریبان را. (از اقرب الموارد): اذا قور رأس فجلة و فترفیها دهن وردو قطر فی الاذن الوجیعه ابرأها و حیاً و اذا اخذت قطعة من فجل و قور فیها حفرة و وضع فیها وزن اربعة دراهم ... (ابن البیطار از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تغویر. [ ت َغ ْ ] (ع مص ) به غور شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به غور آمدن . (تاج المصادر بیهقی )....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.