گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باربرنه نویسه گردانی: BARBRNH باربرنه . [ ب َ ن ِه ْ ] (نف مرکب ) آنکه بار بر ستور نهد : سالاربار مَطْران مه مرد جاثلیق قسیس ْ باربرنه ۞ و ابلیس ْ بدرقه .سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود