اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لرت

نویسه گردانی: LRT
لرت . [ ل ُ رُ ] (اِ) ۞ نامی که در رودسر و لاهیجان و دیلمان به ملچ ،نوعی از نارون دهند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 210).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
لرت . [ ل ُ رِ ] (اِخ ) ۞ نام کمونی از لوار، ولایت سنت اتین به فرانسه ، دارای راه آهن و 4173 تن سکنه .
لرت . [ ل ُ ] (اِخ )جایی است یا قبیله ای است به اندلس . (منتهی الارب ).
لرت . [ ل ِ ] (اِ) لِرد. لای . دُردی . رجوع به هر سه کلمه شود. عکر. عکرالخمر. ۞
لرت افکندن . [ ل ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لِرد افکندن . ته نشین شدن دردی شراب . لای شراب در ته ظرف نشستن .
لرت انداختن . [ ل ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) لرت افکندن . لرد افکندن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.