پاذیز
نویسه گردانی:
PAḎYZ
پاذیز. (اِ مرکب ) پائیز. خزان : از سر دولاب برخاست و بدارالملک همدان آمد فصل پاذیز بود. (راحةالصدور راوندی ). در سنه ٔ ست و اربعین و خمسمائة به فصل پاذیز قصد بغداد کرد. (راحةالصدور راوندی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.