اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابرناک

نویسه گردانی: ʼBRNAK
ابرناک . [ اَ ] (ص مرکب ) بااَبر: آسمانی ، هوائی ، روزی ، شبی ابرناک .
- ابرناک شدن هوا ؛ تَغیّم . تغییم . غیمومت . غیمومه . اغمام . اِغامه . تَرَبﱡد. تدجیج . تخیل .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
محمد ابرناک
۱۳۸۸/۱۲/۲۳ Iran
0
0

نسبت دادن "ابرناک" به شخص میتونه معنی غمگین و ناراحت بگیره.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.