اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیر امان

نویسه گردانی: TYR ʼMAN
تیر امان . [ رِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) سلاطین چون کسی را امان دهند و خواهند که مزاحمتی از لشکریان به او نرسد تیری که نام پادشاه بر آن نقش کرده باشد از جعبه ٔ خاص به او دهند و این نشان امان باشد. (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) :
تا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم یا بدهی تیر امانم .

سعدی .


چومژگانش به قتل عام شاد است
وزان تیر امان کس را نداده ست .

مسیحی (ازآنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.