گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برمون نویسه گردانی: BRMWN برمون . [ ب َ ] (اِ) در اصطلاح شعر، برما. (ناظم الاطباء). و رجوع به برما شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی برمون برمون . [ ] (هندی ، اِ) به هندی الوسن است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود