اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیلی خوردن

نویسه گردانی: SYLY ḴWRDN
سیلی خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) وارد آمدن پشت گردن بر کسی . (از ناظم الاطباء). وارد آمدن سیلی بر صورت شخص . لطمه خوردن . (فرهنگ فارسی معین ) :
زاهد که کند سلاح پوشی
سیلی خورد اززیاده کوشی .

نظامی .


کسی کو درآید بدرگاه تو
خورد سیلی ار گم کند راه تو.

نظامی .


بسفر گرچه آب و دانه خوری
بی ادب سیلی زمانه خوری .

اوحدی .


- امثال :
هنوز سیلی روزگار نخورده است ، نظیر: گاوش هنوز نلیسیده .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.