اجازه ویرایش برای همه اعضا

انسان

نویسه گردانی: ʼNSAN
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوىِ اَنْشُتَ/اَنشُتان Anshota/Anshotan به معنى بشر ، آدم ، انسان برداشته معرب نموده و ساخته اند: الأنسان ، انساییة ، انسانیّ ...!!! این واژه برخلاف ادعاى اربان که براى هرواژه ى اقتباسى
ریشه تراشى میکنند! از ریشه نَسَىَ و نسیان(فراموشى) نیست! و با هیچ وزن تازى همخوانى ندارد! پس انسان واژه اى پارسى ست و نیازى به برابرسازى برایش نیست : انسانى Ensani ، انسانایش Ensanayesh (پهلوى-پارسى-پیشنهادى: انسان + آیش(آمدن) : انسانیت ، چو انسان آمدن) دیگر
همتایان آن در پارسى اینهاست: پومانPuman (پهلوى: انسان ، بشر ، آدم) ، دوپادDopad (پهلوى: انسان، بشرِ دوپا) ، مَرْت Mart (پهلوى: انسان، آدم، مرد- مرتیهْ Martih : انسانیت ، آدمیت، مردى ) ، مَشیه -مَشیگ-میشا- مَهْرِه Mashieh-Mahreh - Mashig- Misha(پهلوى: آدم ،
حضرت آدم ، بشر ، نخستین انسان - مشیانه / مَهرانه Mashianeh-Mahraneh : حضرت حوا ، آدم ، بشر ، نخستین انسانِ زن ) ، کیومرس Kiumars (پهلوى : در اوستا گیَه مَرِتَن : یعنى تنى که زندگى میکند و میمیرد: حضرت آدم ، آدم ، بشر ) ، منوژا Manuzha (سانسکریت: منوجَ : آدم
، آدم نخست) ، جانتو Jantu (سانسکریت: انسان، بشر) ، مانوشیا Manushia (سانسکریت: انسان، بشر) ، مارتیا Martiya (اوستا: انسان ، بشر ، مرد) ، مانو Mano (سانسکریت: انسان -بشر) ، ماناپ Manap (سانسکریت: ماناوَ: انسان، بشر)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
انسان . [ اِ ] (ع اِ) مردم ، واحد و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) ۞ . مردم . (ترجمان القرآن جرجانی ) (من...
انسان . [اِ ] (اِخ ) نام سوره ٔ هفتاد و ششم از قرآن مجید. مکی است و دارای 31 آیه . آن را سوره ٔ دهر نیز نامند.
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوىِ اَنْشُتَ/اَنشُتان Anshota/Anshotan به معنى بشر ، آدم ، انسان برداشته معرب نمود...
انسان کامل
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
انسان مِحوَر. هر امری که انسان در آن یک نقش مرکزی، یا محوری، دارد، هر امری که انسان و انسانیت هستۀ اصلی آن است. رجوع شود به «محور». توضیح: واژۀ «ان...
روح انسان . [ ح ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح انسانی . در حکمة الاشراق (ص 267) آمده : روح انسان که همان روح الهی است در این عالم نی...
انسان دوست . [ اِ ](ص مرکب ) آنکه افراد آدمی را دوست دارد. بشردوست .
انسان دوستی . [ اِ ](حامص مرکب ) دوست داشتن افراد انسانی . بشر دوستی .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.