گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احتداد نویسه گردانی: ʼḤTDʼD احتداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتداد بر؛ خشم گرفتن بر. || اِحتداد از غضب ؛ تیز شدن از خشم . (تاج المصادر). تیز شدن خشم . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). || تیز شدن . (زوزنی ): احتداد سکین ؛ تیز شدن کارد. || احتداد مرض ؛ ۞ شدّت آن (اصطلاح طب ) . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی اهتداد اهتداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کشیده و بلند بالا و افزون شدن آب جو و دریا. (زوزنی ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود