اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هرمز

نویسه گردانی: HRMZ
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) فرشته ای که امور و مصالح روز هرمز - یعنی روز اول هر ماه -به او تعلق دارد. (برهان ). نام فرشته نیست نام خداست . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِ) نام روز اول است از هر ماه شمسی و نیک است در این روز سفر کردن و جامه ٔ نو پوشیدن و نشاید وام دادن . (برهان ). از نظر ...
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام ستاره ٔ مشتری است . (برهان ). برجیس . (یادداشت به خط مؤلف ). اورمزد. در یونانی هرمس به معنی عطارد است و رومیان ...
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) قلعه ای است میان قدس و کرک . (منتهی الارب ).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) پسر اصفهبذ خورشید از پادشاهان طبرستان . (حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 431). در معجم الانساب زامباور دیده نشد و ظاهراً ...
هرمز. [ هَُ م ُ] (اِخ ) بندر... رجوع به هرمز (جزیره ٔ هرمز) شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) الوالبی ، مکنی به ابوخالد تابعی است . (یادداشت به خط مؤلف ).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوکیان مولی رسول اﷲ، صحابی است . (یادداشت به خط مؤلف ).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام سردار ایرانی که با خالدبن ولید حرب کرده ودر کاظمیه کشته شد و «اکفر من هرمز» که در امثال عرب آمده مراد این ه...
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) تنگه ٔ... میان خلیج فارس وبحر عمان . (فرهنگ امیرکبیر). جزیره ٔ هرمز در کنار این تنگه واقع است آب خلیج فارس در این ...
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) جزیره ٔ... در خلیج فارس واقع است . (یادداشت به خط مؤلف ). جزیره ٔ بیضی شکلی است واقع در دریای عمان به مساحت 37 هزا...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.