اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلگونه

نویسه گردانی: ʼALGWNH
آلگونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آلغونه . سرخی که زنان درروی مالند زینت را. سرخه . غازه . سرخاب :
آن بناگوش کز صفا گوئی
برکشیده ست آلگونه بسیم .

شهید.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
الگونه . [ اَ ن َ ] (اِ) بمعنی گلگونه و سرخ رنگ و شنجرفی . الغونه . (آنندراج ). || غازه ٔ روی . (آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.