اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اتابکان لرستان

نویسه گردانی: ʼTABKAN LRSTAN
اتابکان لرستان . [ اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ ] (اِخ )(لر کوچک ) شعبه ٔ لر کوچک اگر چند نفر امیر معتبر ازمیان ایشان برخاسته و مدت امارتشان نیز طویل تر بوده ولی هیچوقت اسم و رسم لر بزرگ را پیدا نکرده اند. طوایف لر کوچک قبایلی بودند مخلوط از کردان آسیای صغیرو لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق میکردند و خراج خود را بدیوان بغداد میدادند و کمتر موقعی میشد که حاکمی بر خود داشته باشند. در سال 580 هَ . ق . یکی از رؤسای ایشان که شجاع الدین خورشید نام داشت طوایف لر کوچک را تحت امر خود آورد و بر قلعه ٔ معتبر مانرود از قلاع مستحکم لرستان استیلا یافت . اقتدار پیدا کردن شجاع الدین خورشید و اتباع او بر الناصر لدین اﷲ خلیفه ٔ خودخواه عباسی ناگوارآمد و خلیفه شجاع الدین خورشید و برادرش نورالدین محمد را به بغداد خواست و تسلیم قلعه مانرود را از ایشان مطالبه کرد. چون این دو برادر از تسلیم قلعه ابا کردند ناصر آن برادر را محبوس ساخت نورالدین در حبس بمرد و شجاع الدین به واگذاری قلعه ٔ مانرود ناچار شد و در عوض حکومت ولایت طرازک از ولایت خوزستان به او محول شد و شجاع الدین قریب سی سال دیگر در آن حدود حکومت میکرد تا آنکه در سال 621 هَ . ق . وفات یافت در حالیکه سنش از صد متجاوز بود. شجاع الدین خورشید پسر خود پدر و برادرزاده اش سیف الدین رستم را در آخر عمر که از کار افتاده بود به اداره ٔ امور قبایل تابعه ٔ حکمرانی منصوب کرده بود و ولایت عهد خویش را بترتیب به بدر و بعد از او به سیف الدین رستم واگذاشته بود اما سیف الدین در حیات شجاع الدین از پیری و خرفی او استفاده کرده بدر را بخیانت نسبت به پدر متهم کرد و پدر رابکشتن بدر واداشت و خود بعد از عم به امارت رسید. سیف الدین رستم مدتی در لرستان بعدل و انصاف حکومت میکرد ولی عاقبت برادرش شرف الدین ابوبکر و پسر بدر شجاع الدین محمد یعنی امیر علی بر او شوریدند و او را کشتند. و شرف الدین ابوبکر جای او را گرفت و برادر او عزالدین گرشاسف امیرعلی بن بدر را به انتقام خون برادر دیگر یعنی سیف الدین رستم بقتل رسانید و خلیفه پسر دیگر بدربن خورشید یعنی حسام الدین خلیل را که از زمان قتل پدر در بغداد بود به لرستان روانه کرد ولی حسام الدین خلیل چون شرف الدین را در قصد خود دید بدارالخلافه بازگشت و شرف الدین نیز مقارن همین ایام هلاک شد و برادرش عزالدین گرشاسف بمقام امارت رسید. حسام الدین خلیل بار دیگر به لرستان آمد و با عزالدین گرشاسف که خواهر شهاب الدین سلیمان شاه ایوائی از رؤسای معتبر کرد را داشت بجنگ پرداخت وعزالدین را مغلوب ساخت ولی گرفتار جنگ با سلیمان شاه ایوائی گردید و بین این دوامیر کرد محاربات بسیار اتفاق افتاد ابتدا حسام الدین خلیل سلیمان شاه را منهزم کرده قسمتی از کردستان را از تصرف او بیرون آورد ولی چون سلیمان شاه در تحت حمایت المستعصم باﷲ خلیفه ٔ عباسی و از امرای لشکری دارالخلافه بود و بکمک سپاهیانی که خلیفه به او داد حسام الدین خلیل را مغلوب ساخت و حسام الدین علی رغم خلیفه و سلیمان شاه به مغول توسل جست و مغول حسام الدین خلیل را تحت حمایت خود گرفته او را به شحنگی لر کوچک منسوب کردند سلیمان شاه بار دیگر بکمک 69 هزار نفر از لشکریان خلیفه بر سر حسام الدین خلیل تاخته او را در سال 640 هَ . ق . در صحرای شاپورخواست (از بلاد بین اصفهان و خوزستان در 22 فرسخی نهاوند) بقتل رسانید و جسد او را بسوخت ۞ چون خبر این واقعه بمغولانی که در آذربایجان بودند رسید بر اقدام سلیمان شاه در قتل شحنه ٔ ایشان متغیر شده قریب ده هزار تن از سواران آن جماعت از تبریز بطرف همدان و بغداد حرکت کردند و در اطراف خانقین بر دسته ای از سواران سلیمان شاه زدند و در ربیعالاَّخر سال 643 هَ . ق . بسمت حصارهای بغداد پیش آمدند خلیفه شرف الدین اقبال شرابی را بمقابله ٔ ایشان فرستاد و او مغول را منهزم ساخته بغداد را در آن موقع از استیلای ایشان نجات بخشید. بعد از قتل حسام الدین خلیل بن بدر پسرش بدرالدین مسعود جای او گرفت و بجهت کشیدن انتقام قتل پدر خویش به اردوی منگوقاآن رفت و از خان مغول استعانت جست .
منگوقاآن بدرالدین مسعود را در خدمت برادر خود هولاگو به ایران فرستاد بدرالدین در رکاب هولاگو در فتح بغداد با اردوی سلیمان شاه می جنگید و چون سلیمان شاه در واقعه ٔ فتح دارالخلافه به قتل رسید اعضای خاندان سلیمان شاه را مغول ببدرالدین بخشیدند و بدرالدین ایشان را با خود به لرستان آورد و پس از آباد شدن بغداد جماعتی از آن اسرا را به آن شهر برگرداند. بدرالدین مسعود پادشاهی سخت متقی و دیندار بود و چهار هزار مسئله از مسائل فقهی مطابق احکام مذهب امام شافعی در حفظ داشت و تا دوسال بعد از فتح بغداد یعنی تا 658 هَ . ق . حیات داشت و چون بمرد بین دو پسرش جنگ درگرفت و اباقاخان آن دو را به یاسا رسانیده امارت لر را در عهده ٔ تاج الدین شاه پسر حسام الدین خلیل قرار داد و او نیز که به عدالت و خوش خطی معروف بود در 677 هَ . ق . بحکم اباقا کشته شد. اباقاخان بلاد لر کوچک را بین فلک الدین حسن و عزالدین حسین پسران بدرالدین مسعود تقسیم نمود.این دو برادر که مدت 15 سال (677 - 692) حکومت می کرده اند غالباً با همسایگان عاصی خود به جنگ اشتغال داشتند و حدود متصرفات لر کوچک در عهد ایشان از همدان تا شوشتر و از اصفهان تا عراق عرب بسط یافت و آن دو برادر با سپاهی که بر هفده هزار تن بالغ بود از غالب معرکه ها مظفر بیرون آمدند از این دو برادر حسن مردی عاقل و پرهیزکار و سلیم النفس و حسین برخلاف کینه جو وسخت کش بود و هر دو به سال 692 هَ . ق . وفات یافتند.
کیخاتوخان پس از مرگ فلک الدین حسن و عزالدین حسین با وجود آنکه از هرکدام از ایشان پسری مانده بود حکومت بلاد لر کوچک را به پسر تاج الدین شاه که جمال الدین خضر نام داشت سپرد ولی او مخالفین بسیار داشت و همان جماعت هم بالاخره در سال 693 هَ. ق . او را بکشتند و نسل حسام الدین خلیل بن بدر با قتل او برافتاد. ریاست مخالفین جمال الدین خضر با یکی از احفاد شجاع الدین خورشید بنام حسام الدین عمر بود، این شخص همین که خواست بجای جمال الدین بر کرسی امارت نشیند سایر امرا او را لایق این مقام ندانسته در عوض او صمصام الدین محمودبن نورالدین محمدبن عزالدین گرشاسف را بر خود امیر کردند و حسام الدین عمر را نیز در اداره ٔ امور مملکت مداخله دادند ولی بمناسبت آنکه بقصد بنی اعمام خود برخاسته بودند غازان خان آن هر دو را در سال 695 هَ . ق . بکشت و حکومت لر را در عهده ٔ عزالدین محمد پسر عزالدین حسین قرار داد.
سلسله ٔ امرای لرکوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین ایشان که ذکری از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که سمت لالائی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت لرستان داشته است .
امرای لر کوچک :
1 - شجاع الدین خورشیدبن ابی بکر (580 - 621). 2- سیف الدین رستم برادرزاده ٔ او. 3- ابوبکربن محمد برادرسیف الدین رستم . 4- عزالدین گرشاسف بن محمد برادر ابوبکر. 5- حسام الدین خلیل بن بدربن شجاع الدین خورشید تا640. 6- بدرالدین مسعودبن حسام الدین خلیل (640 - 658). 7- تاج الدین شاه بن حسام الدین خلیل (658 - 677). 8- فلک الدین حسن و عزالدین حسین دو پسر بدرالدین مسعود (677 - 692). 9- جمال الدین خضربن تاج الدین شاه (692 - 693). 10- حسام الدین عمر و صمصام الدین محمود (693 - 695). 11- عزالدین محمدبن عزالدین حسین (695 - 706). 12- دولت خاتون زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین (706 - 720). 13- شجاع الدین محمودبن عزالدین حسین (720 - 750). 14- ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود (750 - 804). 15- سیدی احمدبن عزالدین (804 - 851). 16- شاه حسین عباسی (815 - 873). 17- شاه رستم عباسی از 873. 18- اغوربن شاه رستم . 19- جهانگیربن اغور تا 949. 20- رستم خان بن جهانگیر از 949 تا 978 حیات داشته است . رجوع به تاریخ مغول تألیف عباس اقبال صص 448 - 452 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
اتابکان لرستان . [ اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ ] (اِخ ) صاحب حبیب السیر آرد: لرستان منقسم به دو قسمت لر بزرگ و لر کوچک است و منشاء این تقسیم و وجه تس...
اتابکان لرستان . [ اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ ] (اِخ ) (لر بزرگ ) یا امرای هزاراسپی .سلسله ای از امرای لرستان که از 543 تا 740 هَ . ق . بدانجا حکومت کرد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
habib
۱۳۹۷/۰۷/۱۰
0
3

#جنگرو (jangru ) ●نوشته نویسندگان بزرگی همچون رابینیو و پیر اوبرلینگ و هنریفیلد ولادیمیرمینورسکی خاور شناس و ایران شناس روس ☆جنگروی از طوایف لر کوچک و بنیان ‌گذار اتابکان لر کوچک بودند شجاع الدین خورشید سرسلسله اتابکان لر که از این طایفه بود توانست با کمک طوایف لرستان و ایلام ادعای استقلال کند و طولانی ‌ترین حکومت ایرانی بعد از اسلام و دومین حکومت طولانی ایرانی بعد از اشکانیان را بنا نهد. این حاکمان درطول دوران حکومت خود مورد حمایت همه جانبه طایفه بزرگ دیرک وند بودند. ●ولادیمیرمینورسکی دیرکوندها را نیز از این طایفه (جنگروی) معرفی میکند.[11] ●بنوشته هنریفیلد، در سال ۱۹۲۰ میلادی جمعیت این ایل بزرگ منطقه بالاگریوه بالغ بر ۱۰۰۰۰ خانوار بودند،

محمد
۱۳۹۷/۱۱/۱۷
0
4

جنگروی (جنگجو) قبیله ای ڪهن در دیار زاگرس نشینان تاریخ گزیده...، ولادیمیر مینورسکی تاریخدان و ایرانشناس(ص ۸۲۸) تاکید دارند که دریڪوندها متعلق به قبیله جنگرو (jangru ) بودند و شجاع الدین خورشید سر سلسله اتابکان لرستان که توانست با کمک طوایف لرستان و ایلام کنونی ادعای استقلال کند و طولانی ‌ترین حکومت ایرانی بعد از اسلام و دومین حکومت طولانی ایرانی بعد از اشکانیان را بنا نهد نیز از این قبیله (جنگرو) بودند [۲۴] رابینو (ص ۲۳) اتابکان لرستان همواره از حمایت همه جانبه دیرڪ وندها برخوردار بودند. این حاکمان که در فاصله سالهای ۵۸۰ تا ۱۰۰۶ (ه ق) بر قسمتهای مهم ناحیه لرستان حکومت میکردند عاقبت پس از قرنها حکومت شرافتمندانه، در سال ۱۰۰۶ (ه ق) آخرین حاکم لر (شاهوردیخان) توسطه شاه عباس اول صفوی کشته شد و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید. پس از آن (سلورزیها) نوادگان دختری اتابکان که اینان نیز از قبیله جنگروی بودند توسطه شاه عباس به عنوان والیان (امرای) لرستان منسوب و تا سال ۱۳۰۸ به این سرزمین حکومت کردند. بعد از ماجرای ناجوانمردانه شاه صفوی و کشتن شاهوردیخان آخرین اتابک لرستان، دیرڪوندها بارها با سپ

محمد
۱۳۹۷/۱۱/۱۷
0
4

تاریخ لرهای شمالی بعد از اتابکان لر کوچک با اسارت شاهوردی خان اخرین اتابک لر کوچک به دست الله وردی خان قوللر آقاسی و اعدام او در کنار رود سیمره به فرمان شاه عباس اول صفوی ، حاکمیت پانصدساله ی اتابکان لر کوچک به سر آمد و شاه عباس خاندان جدیدی را در لرستان بر سر کار آورد که تا اغاز پادشاهی رضاخان پهلوی اقتدارشان بر لرستان « ایلام و لرستان کنونی » ماندگار شد, موسس والیان لرستان حسین خان نامی از طایفه ی سلویزی لرستان بوده و ادعای وی مبنی بر وابستگی به خاندان عصمت و طهارت و رسانیدن سلسله نسب خود به حضرت ابوالفضل العباس چیزی جز استفاده از احساسات مذهبی و عواطف دینی توده های مردم « همانند شگرد صفویان » در انتساب به خاندان پیامبر نبوده است, بر اساس معتبرترین مدارک و ماخذ مانند زبده التواریخ و تاریخ گزیده که اگاهی هایی در مورد اقوام لر به دست میدهند طایفه سلویزی از شعب قبیله چنگروی محسوب می شوند که اتابکان لر کوچک خورشیدی نیز از ان برخاسته اند, سلویزی را تاریخ گزیده به صورت « شلبوری » اورده که با تطبیق با کتاب شرفنامه مشخص میشود که منظور حمدالله مستوفی همان « سلورزی » بوده است هم اکنون نیز چن

علی
۱۳۹۷/۱۱/۱۷
0
4

��دریڪ یا زریڪ�� نام اولین سکه زر دوران باستان، میراث ارزشمند و سندی معتبر از تاریخ کهن، معرف قدمت و ریشه اصلی دو ایل بزرگ زاگرس نشین (دیرڪ و زیرڪ) ✔دیرڪوند یا دریڪوند مهمترین ایل کهن منطقه بکر و سرسخت رشته کوه زاگرس است، این ایل بزرگ زاگرس نشین از طوایف فراوانی تشکیل شده و محل سکونتش منطقه ای معروف به "بالاگریوه" که به معنای بالانشین است میباشد، منطقه ای که زمانی جایگاه شاهان ساسانی، اشکانی و هخامنشیان بوده و در دل خود یکی از 6 گنجینه بزرگ جهان، همان (گنج بزرگ کلماکره) را جای داده و نشان از ناگفته های سر بر مهر بسیار دارد. 🔸همچنین مردمان این ایل ڪهن بجز ایران در استانهای کردنشین کشورهای عراق، ترکیه و شهرستان (دیرک) استان حسکه سوریه نیز سکونت دارند. 🔸امیدواریم روزی توسطه افراد محقق و تاریخ پژو، با کمک میراث بجامانده از دوران کهن (اشیاء، نامها، منطقه و...) بدور از داستان و روایات نادرست، بصورت علمی و مستند به تاریخ واقعی این کهن دیار دست یابیم، باسپاس

Ali
۱۳۹۹/۰۳/۲۸
0
2

🔰اتابکان خورشیدی؛ #جنگرو_jangro (جنگجو) 🔹باستناد از منابع، آثار و نشانه های معتبر تاریخی و اظهارات مورخان و نویسندگان بزرگی همچون هنری فیلد، رابینیو و ولادیمیر مینورسکی خاور شناس برجسته روسی، اتابکان خورشیدی از قبایل اصیل ایرانی آسیای صغیر، منطقه (قامشلو، دیرک) که در جنگ چالدران از خاک ایران جدا و اکنون جزء مناطق کردنشین کشور سوریه است بودند، این خاندان از تبار #دیرک در منطقه جنگروی طرهان ساکن و به نام این منطقه (جنگروی) نیز مشهور شدند . شجاع خورشید سرسلسله اتابکان خورشیدی در سال۵۷۰ ه-ق توانست با کمک دیگر طوایف منطقه حکومت مستقلی در لرستان (پیشکوه و پشتکوه) تشکیل دهد. این خاندان که تا سال ۱۰۰۶ (ه ق) حکومت این ناحیه مهم را در دست داشتند برای مردم منطقه حاکمانی شایسته و برای غرب کشور پاسدارانی شجاع و از جان گذشته بودند . رابینو (ص ۲۳) اتابکان خورشیدی همواره از حمایت همه جانبه دریکوندها برخوردار بودند . عاقبت پس از قرنها حکومت شرافتمندانه در سال ۱۰۰۶ (ه ق) آخرین اتابک (شاهوردیخان) بدلیل تمرد و عصیان و اعلام استقلال از حکومت صفوی توسطه شاه عباس اول کشته شد و سلسله اتابکان خورشیدی منقرض


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.