اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معقی

نویسه گردانی: MʽQY
معقی . [ م ُ ع َق ْ قی ] (ع ص ) مرغان بلند و دور در هوا گرد چیزی گردنده مانند عقاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرغی که از بلندی و دوری درهوا گرد چیزی گردد مانند عقاب . (ناظم الاطباء). گرد چیزی مرتفع گردنده مانند عقاب . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مآقی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مأقی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گوشه های چشم از سوی بینی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اذا اکتحل به .....
ماقی . (ع اِ) کنج چشم متصل بینی یا پیش چشم یا دنباله ٔآن . (از منتهی الارب ). کنج درونی چشم متصل به بینی . ج ، مواقی و مآقی . (ناظم الا...
مأقی . [ م َءْ قا ] (ع اِ) کنج درونی چشم متصل به بینی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماق و مأق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.