تعار
نویسه گردانی:
TʽAR
تعار. [ ت ِ ] (اِخ ) کوهی است به بلاد قیس . (منتهی الارب ). نام کوهی است . (ناظم الاطباء). و رجوع به عقدالفرید ج 1 ص 288 و معجم البلدان شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تعار. [ ت َ عارر ] (ع مص ) بیدار ماندن و پهلو به پهلو گردیدن بر بستر در شب با بانگ و آواز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بیداری و...
تعار. [ ت َع ْ عا ] (ع اِ) زخمی که خون آن منقطع نشود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).