اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قلمعه

نویسه گردانی: QLMʽH
قلمعه . [ ق َ م َ ع َ ] (ع ص ) مردم فرومایه و ناکس . (منتهی الارب ). السفلة من الناس الخسیس . (اقرب الموارد). || (مص ) زدن و افکندن یا ستردن موی سر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قلمع رأسه ؛ ضربه فاندره و قیل حلقه . || کندن چیز را از بن . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.