احتراش
نویسه گردانی:
ʼḤTRʼŠ
احتراش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکار کردن : احتراش ضب ؛ شکار کردن سوسمار. || گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب . || گرد آمدن بر.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اهتراش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برآغالیدن . (آنندراج ). برآغالانیده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).