اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تصویب

نویسه گردانی: TṢWYB
تصویب . [ ت َص ْ ] (ع مص ) کسی را در کاری به صواب منصوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). راستگوی دانستن کسی را و راستگوی شمردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راست ودرست داشتن و راستی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || به نشیب فرود آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فرود آوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || پست داشتن سر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مایل گردانیدن آوند را بسوی فرودین تا آنچه درون آن است روان گردد. (از اقرب الموارد). || رها کردن اسب را تا تیزتر رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) راست کردن تیر بسوی نشانه . (از اقرب الموارد). || (اِ) در فارسی امروزین صواب دید و صواب شمردگی و راست ودرست شمردگی . (از ناظم الاطباء). با «کردن و شدن و گردیدن » صرف شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
روادانی { زبر "ر" }
روانامه { زبر "ر" }
تصویب شدن . [ ت َص ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تصویب گردیدن . روایی یافتن . مورد قبول اکثریت مراجع قانون گذاری واقع شدن امری به منع یا ایجاب .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تصویب کردن . [ ت َص ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) روا کردن .صَح ّ گذاشتن . صواب شمردن . پسندیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). رأی دادن اکثریتی از مراجع اد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تثویب .[ ت َ ] (ع مص ) بازگشتن بعد از آنکه رفته بود. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بازگردیدن . (آنندراج ). ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.