اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلا کردن

نویسه گردانی: BLA KRDN
بلا کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کار عجیب بظهور آوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
نه مجنون داشت این همت نه فرهاد
تکلف بر طرف باقر بلا کرد.

باقر کاشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
بلع کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ناجویده فروبردن . بلعیدن . (فرهنگ فارسی معین ). فروخوردن . اوباریدن . ابتلاع . بلع. رجوع به بلع شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.