اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مزحف

نویسه گردانی: MZḤF
مزحف . [ م َ ح َ ] (ع اِ) جای غیژیدن مار. ج ، مزاحف . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || جای افتادن قطره ٔ باران . ج ، مزاحف . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مزحف . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) شتر مانده شده . || رجل ٌ مزحف ؛ صاحب شترمانده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مزهف . [ م ُ هََ ] (ع ص ) برده شده ۞ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خبر دروغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مزهف . [ م ِ هََ ] (ع اِ) کبچه ٔ پِسْت شور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کبچه ای که پِسْت را بدان میشورانند. (ناظم الاطباء). ج ، مَزاهف . (ا...
مزهف . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) دروغگو. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.