گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سرشکسته نویسه گردانی: SRŠKSTH سرشکسته . [ س َ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) که سر اوشکسته باشد. || خجل . شرمسار : دهی که با شکرش قند اگر کند دعوی به سرشکسته کشندش به کوچه و برزن .نورالدین ظهوری (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود