بسول
نویسه گردانی:
BSWL
بسول . [ ب َ ] (ع ص ، اِ) شجاع پهلوان . دلیر بطل . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
بسول . [ ب ُ ] (اِ) بسور. نفرین و دعای بد باشد. (از ناظم الاطباء) (رشیدی ) (سروری ). بمعنی بسور است . (جهانگیری ) (آنندراج ). رجوع به شعوری ج 1...
بسول . [ ب ُ ] (ع مص ) سخت گردیدن . (از اقرب الموارد). || سخت دلیر شدن . (زوزنی ). دلیر و شجاع گردیدن . (آنندراج ). || ترش روی گردیدن از خش...