اجازه ویرایش برای همه اعضا

ترکیب

نویسه گردانی: TRKYB
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ ساموگ sãmug (سنسکریت: سامیوگَ sãmyuga) 2ـ ویریست virist (سغدی) 3ـ نیرمان nirmãn (سنسکریت: نیرمانَ nirmãna) 4ـ میشران miŝrãn (سنسکریت: میشرانَ miŝrãna) ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ترکیب . [ ت َ ] (ع مص ) چیزی اندر چیزی اندر جای نشاندن . (تاج المصادر بیهقی ). چیزی در جایی نشاندن . (زوزنی ). چیزی اندر چیزی نشاندن . (ترجما...
ترکیب /tarkib/ ۱. برنشاندن چیزی بر چیزی؛ سوار کردن. ۲. به‌هم پیوستن. ۳. آمیخته‌ کردن؛ مخلوط ساختن؛ آمیختن چیزی با چیز دیگر؛ مرکب‌ کردن. فرهنگ فارسی عم...
ترکیب بند. [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) آنکه شاعر چند بند به بحر موافق و به قوافی مختلف تصنیف نماید و مابین هر بیتی علیحده غیر مکرر متفق الوزن و ...
خوش ترکیب . [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ ] (ص مرکب ) خوش قیافه . خوش اندام . خوش تراش . مقابل بدترکیب . مقابل زشت . قشنگ . خوش قدوبالا.با اندام نکو. با قد...
ترکیب آلی به هر نوع ماده و ترکیب شیمیایی(جامد-مایع-گاز) می‌گویند که در ملکول‌های خود دارای کربن باشد. این تعریف عام نیست و شامل همه ترکیبات کربن‌دار م...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: ساموگ ورنار sâmug varnâr (ساموگ از سنسکریت: sâmyuga؛ ورن: وصف «سنسکریت» + پسوند «آر»)**** فانکو آدینات ...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساموگ نامیک sâmug nâmik (ساموگ: ترکیب از سنسکریت: sâmyuga؛ نام + پسوند پهلوی «ایک»)**** فانکو آدینات 09...
قابل ترکیب . [ ب ِل ِ ت َ ] (ص مرکب ) ترکیب پذیر. در مقابل قابل تجزیه .
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساموگسپو sâmugespu (ساموگ از سنسکریت: sâmyuga؛ اسپو: اضافه؛ اوستایی: spu)**** فانکو آدینات 09163657861.
(tarkibe-ésnâdi) این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: ساموگ بانیشار sâmug bâniŝâr (ساموگ: ترکیب؛ از سنسکریت: sâmyuga؛ بانیش: اسناد از مانوی ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.