اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

امات

نویسه گردانی: ʼMAT
امات . [ اُم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ اُم ّ.(از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بعضی گویند امات ج ِ ام در غیر ذوی العقول و امهات ج ِ ام در ذوی العقول است . رجوع به اُم ّ شود. || سه غشاء است که دماغ و نخاع را پوشد: ام الغلیظ ۞ ، ام الرقیق ۞ و غشاء مخاطی ۞ . (یادداشت مؤلف ).
- ورم امات ؛ مننژیت ۞ . بیماریی که از آماس ام الغلیظ و ام الرقیق و غشاء مخاطی پدید آید. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
امات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اَمت . جاهای بلند و پشته های خرد و نشیب و فرازها در چیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اَمت شود.
امات حبین . [ اُم ْ ما ت ُ ح ُ ب َ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ ام حبین . (منتهی الارب ). رجوع به ام حبین شود.
عمات . [ ع َم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ عَمّة. خواهران پدر. رجوع به عَمَّة شود.
آماتَ (اوستایی) 1ـ آماده ـ فراهم ـ مهیاـ حاضر شده. 2ـ آزمون ـ امتحان شده. 3ـ استاد، زبردست، مولا.
امعط. [ اَ ع َ ] (اِخ ) نام جایی است در شعر راعی . رجوع به معجم البلدان شود.
امعط.[ اَ ع َ ] (ع ص ) گرگ موی ریخته . || مرد بی موی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریخته موی . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.