گفتگو درباره واژه گزارش تخلف منحوز نویسه گردانی: MNḤWZ منحوز. ۞ [ م ُ ح َ وِ ] (ع ص ) از خانمان به جای دیگر رونده . (آنندراج ). برگشته و به جای دیگر رفته . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی منحوز منحوز. [ م َ ] (ع ص ) شتر سرفنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر گرفتار بیماری نحاز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نحاز شود. منحوض منحوض . [ م َ ] (ع ص ) گوشت رفته و لاغر و گوشت آکنده ، از اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کم گوشت و فراوان گوشت . از اض... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود