قسیان
نویسه گردانی:
QSYAN
قسیان . [ ق ِس ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَسی ّ.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَسی ّ شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قسیان . [ ق ُ س َی ْ یا ] (اِخ ) رودباری است یا دشتی ، و دراشعار ابن مقبل از آن یاد شده است . (معجم البلدان ).
قسیان .[ ق ُس ْ ] (اِخ ) موضعی است به عقیق . (منتهی الارب ).
غثیان . [ غ َ ث َ ] (ع مص ) شوریدن دل . (منتهی الارب ). شوریدن دل یعنی تقاضای طبیعت بر قی بی حرکت . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قی . شکوفه ....