فلاتن
نویسه گردانی:
FLATN
فلاتن . [ ف َ ت ُ ] (اِخ ) مخفف فلاتون (فلاطون )، و او حکیمی بوده است در زمان عیسی علیه السلام (!). (برهان ). رجوع به فلاطون ، فلاطن و افلاطون شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
فلاطن . [ ف َ طُ ] (اِخ ) افلاطون : نقش فرسوده ٔ فلاطن رابر درِ احسن الملل منهید.خاقانی .
حب فلاطن . [ ح َب ْ ب ِف َ طُ ] (اِ مرکب ) حب میعة. (قانون ابوعلی سینا).