اجازه ویرایش برای همه اعضا

کندری

نویسه گردانی: KNDRY
کندری. (کُ.ن. دُ.ری) (ا. ه.) کانده و کندری اسم هندی اصقیل/اسقیل است. اسقیل بکسر همزه و سکون سین مهمله و کسر قاف و سکون یای مثناه تحتانیه و لام لغت یونانی است و اسقال و اسقیلا نیز کویند و در بعضی لغات اطیطون و بعربی بصل العنصل و بصل الفار و بصل البر و عنصل
و عنصلان و بفارسی پیاز دشتی و پیاز موش جهت آنکه کشندۀ موش است و بهندی کانده و کندری نیز نامند ماهیت آن بیخی است شبیه بپیاز امرودی شکل بزرک و کوچک و جبلی و بری می باشد و بزرک آن تا نیم رطل و زیاده نیز کثیر الوجود در اکثر بلاد و نساجان بنکاله اکثر لعاب آن را
جهت استحکام و سختی بریسمان تار و پود کرباس در وقت بافتن می مالند و برک آن شبیه ببرک زنبق و سوسن و نرکس و پیاز و کندنا و بلندتر و عریضتر از انها و ساق آن بی تجویف و سبز مائل بزردی و از بیخ پیاز آن ساقی اندک عریض برمیآید و بر سر آن کلهای سفید طولانی و وسط کلها
سفید و هر کلی مشتمل بر شش برک و در وسط آنها خط ارغوانی طولانی و در وسط کلها پنج تا هفت عدد تارهای ارغوانی و بر سر آنها چیزهای هلالی الشکل اندک پهن زردرنک و بعد خشک شدن سیاه می کردد و بوی کل آن فی الجمله شبیه ببوی کل نیلوفر و کل بعضی سفید مائل بسیاهی و تخم
آن مانند تخم پیاز و بزرکتر از ان و بهترین آن امرودی شکل زرد مائل بسفیدی براق شیرین طعم با حدت و تلخی متوسط در بزرکی و کوچکی مخزن الادویه
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عمیدالملک کندری . [ ع َ دُل ْ م ُ ک ِ ک ُ دُ ] (اِخ ) محمدبن منصور کندری نیشابوری جراحی ، مکنی به ابونصر و ملقب به عمیدالملک و عمیدخراسان . ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.