بلیث
نویسه گردانی:
BLYṮ
بلیث . [ ب َ ] (ع ص ) دمیث بلیث ؛ از اتباع است یعنی نرم خوی . (منتهی الارب ). ملائم . (ذیل اقرب الموارد از تاج ). || (اِ) علف ریزه ٔ خشک دوساله که سیاه گردیده باشد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بلیس . [ ب ِ ] (اِخ )مخفف ابلیس . شیطان . رجوع به ابلیس شود : مهمان بلیس است خلق و حجت بیچاره به یمگان از آن نهانست . ناصرخسرو.بلیس کرد و...