اجازه ویرایش برای همه اعضا

گشاد داشتن چشم : چشم داشتن + قید گشاد (: فراخ)

نویسه گردانی: GŠAD DʼŠTN CŠM CŠM DʼŠTN QYD GŠAD FRʼḴ
توقع شدید داشتن، سخت بیوسیدن ؛ گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم، همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم (دیوان حافظ، د. جلالی نایینی، نشر مهتاب،1371)
این با چشم طمع داشتن، که هر دو با چشم داشتن برساخته اند، متفاوت است، که گشاد قید ولی طمع اسم است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.