اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعداد

نویسه گردانی: ʼʽDʼD
اعداد. [ اَ ] (ع اِ)ج ِ عَدَد. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (تاج العروس ). ج ِ عدد. شمارها. (آنندراج ). عددها و شمارها. (ناظم الاطباء). شمارها. ج ِ عدد. (دهار) : با قومی که مشاهیر انجاد و مساعیر اعداد بودند روی بطائی آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 351). افراد خدم و اعدادحشم آل سیمجور از خراسان روی به ری نهادند و سپاهی تمام پیش او فراهم آمد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 165).
در معانی قسمت و اعداد نیست
در معانی تجزیه و افراد نیست .

مولوی (مثنوی چ کلاله ٔ خاورص 16).


|| آبی که ماده اش منقطع نشود چون آب چشمه . (آنندراج ). ج ِ عِدّ، بمعنی آبی که ماده اش منقطع نشود چون آب چشمه . (منتهی الارب ).
- علم ِ اعداد ؛ علم حساب و قسمی از ریاضیات . علمی که در آن از عوارض عدد بحث شود. علم عدد. رجوع به مقدمه ٔ کشاف اصطلاحات الفنون ذیل کلمه علم عدد شود.
- || علم جفر. (یادداشت بخط مؤلف ).
- || از علوم غریبه که در آن از عددهای دوست و دشمن گفتگوشود. نام علمی که در آن ارقام هندی را در اشکال هندسی چون مثلث و مربع و امثال آنها نوشته اعتقاد به اثرات عجیبه ٔ آن اشکال کنند. (فرهنگ نظام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
اعداد. [ اِ ] (ع مص ) آماده گردانیدن کسی یاچیزی را و ذخیره ساختن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). مهیا و حاضر ساختن کسی را برا...
اعداد. [ اَ ] (اِخ ) سِفْرِ اعداد. کتاب چهارم از پنج کتاب موسی است و چون در سه باب اول و نیز در باب 26 تعداد عبریان و لاویان را بیان مین...
اعداد تام . [ اَ دِ تام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن است که اجزای او (چون ) جمله کنی همچند او باشند، چون شش که او را سه نیمه بود و دو س...
اعداد زوج . [ اَ دِ زَ / زُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زوج جفت بود و این آن عدد است که دو پاره ماننده ٔ یکدگر توان کردن ؛ ای دو نیم . و اول ...
اعداد فرد. [ اَ دِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )فرد طاق بود و این آن است که بدو نیم نتوان کردن تاشکسته با وی یاد نکنی و اول طاقها سه است...
اعداد اول . [ اَ دِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عدد اول . این آن است که او را جز یکی نشمرد و او را هیچ پاره نبود مگر آنکه همنام او بود...
اعداد زائد. [ اَ دِ ءِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و این آن بودکه جمله ٔ اجزاء وی بیشتر باشند از وی چون دوازده که نیمه ٔ او شش است و سه یک او...
اعداد ناقص . [ اَ دِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و این آن باشد که چون جزوهایش جمله کنی از وی کم باشد، چون هشت که نیمه ٔ او 4 باشد و 4 ی...
اعداد مسطح . [ اَ دِ م ُ س َطْ طَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و این آن است که از دو عدد بجای آید که یکی چند بار دیگر کنی اگر این دو عدد یکدیگر...
اعداد مرکب . [اَ دِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل عدد فرد. بیرونی آرد: این آن است که او را دو عدد یا بیشتر بشمرند. و او را پاره...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.