حروق
نویسه گردانی:
ḤRWQ
حروق . [ ح ُ ] (ع مص ) بهم سائیدن نیش از خشم چنانکه آواز برآید. (از منتهی الارب ). دندان غرچه کردن . || سوزشی که در گلو بود. (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حروق . [ ح َ ] (ع اِ) آنچه خرما را به وی گشن دهند. (منتهی الارب ). گرد خرمای نر که بدان تأبیر کنند. || سوخته ٔ چقماق و خف . (منتهی الارب...
حروق . [ ح َرْ رو] (ع اِ) حَروق . خف . سوخته ٔ چقماق . (منتهی الارب ).