اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

برآورد

نویسه گردانی: BRʼAWRD
برآورد. [ ب َ وَ ] ۞ (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) چیزی که پیش از کردن کاری تخمیناً مقرر نمایند. (آنندراج ). دید. تخمین . انگاره . اجترام . (یادداشت مؤلف ). حزر. عمل تعیین قیمت کردن چیزی که بعربی تقویم گویند :
نتوان کرد به پیمانه تهی دریا را
هست میزان برآورد سرشکم نظری .

اثر (آنندراج ).


تا رسیده ست در این راه کسی
که برآورد رسیدن کرده ست .

ظهوری (آنندراج ).


- برآورد کردن ؛ تخمینه کردن . (آنندراج ). تخمین کردن . دید زدن . بحدس خرجی را پیش بینی کردن . معین کردن قیمت چیزی . به تخمین معلوم کردن . ظاهراً معنی اولی کلمه تخمین و حدس محصول و ثمر مزرعه و باغ بوده است مرکب از کلمه ٔ بر بمعنی میوه و آوردن : برآورد این باغ این است . (یادداشت مؤلف ). تخمین وزن چیزی یا قیمت آن . (یادداشت مؤلف ).
|| بازدید کردن . (یادداشت مؤلف ). تقویم نمودن . ارزیابی کردن . || فرد حساب اخراجات ماهانه و غیر آن . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.