تفهق
نویسه گردانی:
TFHQ
تفهق . [ ت َ ف َهَْ هَُ ] (ع مص ) فراخ و گشاده گردیدن برق و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روان گردیدن خون و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پر گردیدن ظرف . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.