اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خذوم

نویسه گردانی: ḴḎWM
خذوم . [ خ َ ] (ع ص ) برنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). سیف خذوم ؛ شمشیر که زود برد. || شتابنده . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). (از آنندراج ). منه : ظلیم خذوم ؛ شترمرغ شتابنده .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
خزوم . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خَزومَة. (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). رجوع به خزومة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.