گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مقحو نویسه گردانی: MQḤW مقحو. [ م َ ح ُوو ] (ع ص ) دواء مقحو؛ داروی بابونه آمیخته . مَقحی ّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). داروی اقحوان و بابونه آمیخته . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود