گفتگو درباره واژه گزارش تخلف انبوب نویسه گردانی: ʼNBWB انبوب . [ اَم ْ ] (اِ) فرش و بساط و گستردنی ۞ . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بستر و فراش و خوابگاه . (ناظم الاطباء). || سماط. (هفت قلزم ). || بالین . || بوریا و حصیر. (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی انبوب انبوب . [ اُم ْ ] (ع اِ)میان دو پیوند نی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه در میان دو کعب نی یا نیزه است . (از اقرب الموارد). میان این ... انبوب الملک انبوب الملک . [ اُم ْ بُل ْ ؟ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از ابرون است که حی العالم باشد و گویند بستان افروز را نامند. (فهرست مخزن الادویه ). دمشقی گ... انبوب الراعی انبوب الراعی . [ اُم ْ بُرْ را ] (ع اِ مرکب ) ۞ نوعی از ابرون است که حی العالم باشد و گویند بستان افروز را نامند. (فهرست مخزن الادویه ). عصی... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود