اجازه ویرایش برای همه اعضا

غضنفر

نویسه گردانی: ḠḌNFR
سیدغضنفر وزیری (مرگ: دی ماه ۱۳۳۴ خورشیدی)، از معروفترین و مخوفترین مدعیان دروغین امامت در تاریخ معاصر ایران بود. وی که به مدت نیم قرن در نواحی مختلف ایران و بویژه در روستاهای اطراف محلات و نیز در روستای ون در نزدیکی کاشان ادعای امام زمان بودن داشت، مریدانی به گرد خویش جمع نمود و توسط همین مریدان، مرتکب قتل شمار زیادی از افراد بی‌گناه گردید.
نمونه‌ای از مشهورترین قتل عام‌های انجام شده توسط او، کشتار دست جمعی عده‌ای از مخالفین او در حمام روستای عیسی آباد محلات بود که طی آن شماری از مریدانی که سیدغضنفر به گرد خود جمع کرده بود، در سحرگاه یکی از روزهای تابستان ۱۳۱۰ خورشیدی، بنا به دستور سیدغضنفر به حمام مخالفین هجوم بردند و دوازده نفر بیگناه را در آنجا کشته و سر بریدند و اجساد آنها را مثله ساختند آنها بعد از این قتل عام، برای اینکه نسل مخالفین را به کلی از میان بردارند، تصمیم گرفتند که اطفال ذکور آنها را نیز از بین ببرند، که اقدام اخیر با دستگیری آنان توسط قوای ژاندارمری، ناکام ماند.
وی به 10 سال زندان محکوم شد. پس از اتمام دوران زندان،عازم کاشان شد و در روستای ون اقامت گزید. به تدریج و با احتیاط بسیار ادعای خود را از سر گرفت و طرفدارانی که بعضا از مریدان سابق بودند را گرد آورد. در آنجا نیز آرام ننشست و با روحانی محل درگیر شد. سرانجام چون در همراه کردن او با خود ناکام شد، فرمان قتلش را به مریدان داد و او را به شکلی فجیع کشتند.
در پی این جنایت بار دیگر همراه با عده ای از مریدانش دستگیر و محاکمه شد، اما این بار مرگ فرصتش نداد و در میانه محاکمه مرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). شیر درنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اسد، و نون آن زاید است . (اقرب الموارد). لیث .حا...
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) در تاریخ شاهی آمده : وی یکی ازکوکهای میرزا (میرزا عسکری ) و برادر قاسم حسین بود.و در همین کتاب داستانی از او ن...
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) ابن جعفر حسینی . او قصیده ٔ برده ٔ میمیه ٔ بوصیری (متوفی به سال 694 هَ . ق .) را به فارسی شرح کرده است ، و این ...
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) (سلطان ...) ابن شاه منصوربن شرف الدین مظفربن امیر مبارزالدین محمد. او از خاندان آل مظفر بود. به سال 795 هَ . ق ....
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) ابن ناصرالدوله ، مکنی به ابوتغلب . رجوع به ابوتغلب و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 547 شود.
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) حمدانی عدةالدولة. وی پسر نصیرالدوله صاحب موصل بود و لقب غضنفر داشت ، به پدر خود نافرمانی کرد و با خویشاوندان خو...
غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) کله جاری (مولانا...کله جاری ) ۞ . آذر در آتشکده آرد: اصل وی از قریه ٔ کلجار من قری دار المؤمنین است . اکثر اوقات...
غضنفر قمی . [غ َ ض َ ف َ رِ ق ُم ْ می ] (اِخ ) رجوع به غضنفر کله جاری و کشف الظنون ج 2 ستون 804 و الذریعة ج 3 ص 200 شود.
سراب غضنفر. [ س َ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 6 هزارگزی خاور نورآباد و 3 هزارگزی خاور را...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.