اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روغان

نویسه گردانی: RWḠAN
روغان . [ رَ وَ ] (ع مص ) رَوغ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). روباه بازی کردن . (المصادربیهقی ) : اهل غور چون حال روغان و مداهنت او بدانستند... (تاریخ جهانگشای جوینی ). و رجوع به روغ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
روقان . (اِخ ) یا رودگان شهری است . صاحب تاریخ قم آرد: اردشیر بابک آن را بنا کرده و نام آن به فارسی رودگان بوده است بعد از آن معرب گرد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.