اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میانگی

نویسه گردانی: MYANGY
میانگی . (ص نسبی ، اِ) (مرکب از: میان + گی ) میانجی . واسطه . سبب . ذریعه . ذرعه . (یادداشت مؤلف ). || (حامص ) توسط. (آنندراج ) (یادداشت مؤلف ). میانجی گری . وساطت . (یادداشت مؤلف ).
- میانگی کردن ؛ وساطت . میانجی گری . میانجی شدن . توسط. (یادداشت مؤلف ): در میان زن و شوهر میانگی نکنید. (از امثال و حکم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
میانگی . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ) اوسط. (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). وسطی . (ترجمان القرآن ). میانه : نخستین را تور نام کرد و میانگی را س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.