اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پذرفتار

نویسه گردانی: PḎRFTAR
پذرفتار. [ پ ِ رُ ] (نف ) پذیرفتار. کفیل . (زمخشری ). حمیل . پایندان . ضامن . کسی که کم و بسیار کسی بر گردن گیرد و برساند. صبیر.غریر. قبیل . (منتهی الارب ). کافل . زعیم :
دلت براز خدااز زمانه راهبر است
کفت به روزی خلق خدای پذرفتار.

اسدی .


- پذرفتار شدن ؛ زعامت . ضمانت . کفالت . پایندانی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.