اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعرب

نویسه گردانی: TʽRB
تعرب . [ ت َ ع َرْ رُ ] (ع مص ) بیابانی شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). در بادیه جای گرفتن و بیابانی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خویشتن را به عرب مانند کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تخلق به اخلاق عرب و تشبیه به آنان کردن . || دوستی نمودن زن برای شوی خود. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تارب . (اِخ ) ۞ مرکز ایالت پیرنه ٔ علیا در 849هزارگزی پاریس ، بر ساحل چپ رود «آدور» ۞ . آب آنجا بوسیله ٔ دو آب راهه ٔ وسیع در تمام محله ها که...
تأرب . [ ت َ ءَرْ رُ ] (ع مص ) بتکلّف زیرک شدن . || انکار نمودن . || سختی کردن در حاجت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.