اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیجه

نویسه گردانی: BYJH
بیجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) معشوقه کلمه ٔ فارسی است و این مصغر و مخفف بی بی است . (غیاث ). (از تاج العروس ) (یادداشت بخط مؤلف ). و هو العرس و العرس حائط بین حائطی البیت الشتوی لایبلغ به اقصی لیکون ادنی و انما یکون ذلک بالبلاد الباردة. (قاموس از یادداشت بخط مؤلف ). بمعنی عرس است و آن دیواری است که مابین دو دیوار خانه ٔ سرمایی نهند و بنهایت نرسانند و مسقف سازند تا آنجا گرم تر شود. (منتهی الارب ) (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به بیچه و عرس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بری بیجه . [ ب َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از بخش موسیان شهرستان دشت میشان . سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و روغن است . ساک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.